انتخاب موضوع برای گزارش خبری
یک گزارش خبری باید توانایی جلب نظر مخاطب را داشته باشد.
برای تولید یک گزارش خبری نخستین گام، جستجو برای دریافت و انتخاب یک موضوع خوب است. خبرنگار باید هنگام انتخاب موضوع برای یک گزارش خبری قبل از هر چیز به دو سوال پاسخ دهد.
اول اینکه بتواند موضوعی که انتخاب میکند را به مدیر رسانهای که در آن کار میکند بفروشد، به این معنا که سردبیر را قانع کند که موضوع مورد نظر وی ارزش آن را دارد که گزارشی از آن تهیه شود. دوم اینکه باید بتواند علاقمندی مخاطبانش را به شنیدن، دیدن یا خواندن گزارشش برانگیزد.
در روزنامهنگاری حتمی نیست که یک موضوع تازه از آسمان ظهور کند. گاهی اوقات از یک تحقیق طولانی یک داستان تازه پدیدار میشود و گاهی هم میتوان یک موضوع را که قبلا وجود داشته از زاویه دیگری بازنگری کرد و مسائل تازهای از آن بیرون کشید. حتی میتوان از اتفاق خبری که در آخرین لحظه به تاخیر میافتد، یک گزارش خوب خبری ساخت.
عروسی بدون داماد
معمولا خبر بر دنیای سیاست، جنگ، اقتصاد، دانش و فن و ورزش متمرکز است. در اکثر رسانهها، بهویژه در کشورهای جهان سوم و کشورهایی که رسانهها در اختیار و کنترل دولتها قرار دارند، سرویس خبری از پیامهای تبریک و تسلیت و ملاقاتهای تعارفی رهبران و دولتمردان آغاز میشود. اما در خبرنگاری، ابعاد خبر گستردهتر از این است.
سالها پیش یکی از استادان روزنامهنگاری در دانشگاه کابل بحث “خبر” را با این حکایت آغاز میکرد: خبرنگار نشریهای برای تهیه گزارشی به یک جشن عروسی میرود. در برگشت با نامیدی به مدیرش میگوید: جشن عروسی برهم خورد، از این رو چیزی برای تهیه گزارش ندارم زیرا با اینکه عروس و مهمانان در جشن حضور داشتند اما داماد غایب بود. مدیر میخندد و میگوید: خوب پس باید خبر جالبی از این مراسم داشته باشیم: “عروسی بدون داماد”.
سوژههای خبری
این داستان میتواند به عنوان درس خوبی برای ورود به مدرسه روزنامهنگاری تلقی شود. در لابلای خبرهای حوادث روزمره، موضوعهایی را میتوان جستجو کرد که میتواند جالبتر و گیرندهتر از اصل خبر باشد.
برخی اوقات صفحات غیرخبری روزنامهها میتواند منبعی غنی برای دریافت سوژههای خبری باشد. حتی میتوان در صفحات اعلانات و آگهیها، در نامههای شنوندگان، بینندگان و خوانندگان نیز بهترین سوژههای خبری را پیدا کرد.
شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر و سایر صفحات اینترنتی هم میتوانند منابع خوبی برای دریافت سوژههای خبری باشند. اما باید از واقعی بودن ارقام و اطلاعات مطرح شده در آنها مطمین شد.
به همین تازگیها یکی ازهمکاران بیبیسی در فیسبوک، عکس یک فروشنده دورهگرد را گذاشته بود که در حادثه بمبگذاری انتحاری در مقابل ورودی دادگاه عالی افغانستان در کابل (سه شنبه ۱۱ ژوئن/جون ۲۰۱۳ – ۲۱خرداد/جوزا ۱۳۹۲) به شدت زخمی شده بود و پلیس و رهگذران او را روی گاری دستی خودش حمل میکردند. شرح عکس چنین بود: “يكى از پنجاه قاضى كه در حمله به دادگاه عالى مجروح شد”. در خبر این حادثه آمده بود: “کسانی که مسئولیت این حمله را برعهده گرفتند مدعی بودند که هدف آنها از این حمله نابود کردن دادگاه عالی بود که مرکز فساد است”.
این شرح کوتاه میتواند سوژهای خوب برای تهیه گزارشی باشد در مورد اینکه آیا همه قربانیان این بمبگذاری کسانی بودند که هدف اصلی عاملان بودند؟
بستنیهای دمشق
سالهاست که آتش جنگ و درگیری در برخی از نقاط جهان از آسیا تا آفریقا و از خاورمیانه تا شرق دور ادامه دارد. معمولا در رسانههای خبری از مناطق جنگزده، از درگیریها، انفجارها، کشتهها و مجروحان خبر میدهند. اما برخی از خبرنگاران تلاش میکنند از میان دود و آتش جنگ بگذرند و به پشت جبهه و خطوط نظامی بروند.
لیز دوسیت، خبرنگار بیبیسی، در میان گزارشهایی از جنگ جاری در سوریه در صفحه آنلاین بیبیسی انگلیسی بخش ویژهای باز کرده: “در پشت خط جنگ دمشق”.
در این رشته گزارشها داستان کوتاهی دارد از “سمیر”، مردی که مشغول فروش بستنی در محلههای قدیمی دمشق است. او این کار را از پدربزرگش به ارث برده و در میان تلخیهای جنگ، حالا نیز مشغول فروختن بستنی است. او میگوید در روزهای دشوار جنگ پیدا کردن مواد لازم برای تهیه بستنی بسیار مشکل است. او معتقد است که شاید مشتریانش بتوانند با بستنی برای لحظهای تلخیهای جنگ را فراموش کنند.
بسیاری از رسانههای معتبر جهان در جریان رخدادهای مهم به صورتی برنامه ریزی میکنند که یک گروه موظف میشود حوادث روزمره را پوشش خبری بدهد و گروه دیگری در پشت خط حوادث مشغول کاوش میشود. کار گروه دوم این است که در آینده حوادث نادیده و ناگفته را برای مخاطبان بازگو کنند. به همین دلیل در مستندهایی که پس از حوادثی چون حملات یازدهم سپتامبر، حمله نیروهای ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا به افغانستان، اشغال عراق، بهار عربی در تونس و پس از آن در مصر میبینیم، محصول کار گروه دوم به وضوح مشهود است. یک نمونه خوب، گزارشی است از یک خبرنگار روزنامه بریتانیایی گاردین در مصر.
“دایره جهنمی در میدان تحریر”
در جریان تظاهرات مخالفان محمد مرسی رئیسجمهور سابق مصر در میدان تحریر قاهره (چارشنبه ۳ ژوئیه/جولای ۲۰۱۳) در حالی که معترضان از خوشی براندازی حکومت وی توسط ارتش به رقص و پایکوبی مشغول بودند و بیشتر تلویزیونهای جهان این حادثه تاریخی را زنده پخش میکردند، پاتریک کنگزلی، خبرنگار روزنامه گاردین، در میان شادی و پایکوبی دنبال چیز دیگری بود.
او میخواست دریابد که در این اجتماع چند میلیونی، برای دختران و زنان معترض که در این محل جمع شدهاند چه اتفاقی میافتد.
او روز بعد در گزارشش در گاردین نوشت که تنها در یک شب در میدان تحریر قاهره، مردان ولگرد و اوباش بیشتر از۸۰ زن را مورد آزار و اذیت جنسی و حتی تجاوز قرار دادند.
او مینویسد: از روز یکشنبه که تظاهرات علیه محمد مرسی آغاز شد تا چارشنبه شب در میدان تحریر ۱۶۹ مورد جرایم آزار و اذیت جنسی اتفاق افتاده است و از سال ۲۰۱۱ که این میدان شاهد تظاهرات مردمی بود، چنین حوادثی معمول بوده اما بسیاری نمیخواستند آن را گزارش دهند و عدهای هم برای لکهدار نشدن حرمت میدان تحریر از آن سخن نمیگفتند.
وی از قول یکی از زنانی که در میدان تحریر مسئولیت یک گروه نجات زنان از حملات جنسی را برعهده داشت مینویسد که مردان ولگرد به میدان وارد میشدند، دور زنان تنها حلقه میزدند، لباسهایش را پاره میکردند تا برهنه شوند و بعد به آنها دستدرازی میکردند. یکی از زنان داستان افتادن در حلقهای از صدها مرد رت حکایت میکند. حلقهای که به “دایره جهنمی میدان تحریر” معروف شده بود. گاردین در صفحه آنلاین خود در آغاز این گزارش یک کلیپ ویدویی گذاشته که نشان میدهد گروه داوطلبان چگونه به نجات زنانی میشتابند که در “دایره جهنمی میدان تحریر” گیر کردهاند (۵ ژوئیه/جولای ۲۰۱۳). این شاید یکی از گزارشهای منحصر به فرد از انقلاب مصر بین سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ باشد.
جان دادن به خبر و جان باختن برای خبر
چند سال پیش در جریان نشستی در کابل چند خبرنگار رسانههای داخلی افغانستان از مسئولان امنیتی شکایت کردند که در جریان درگیریها در این شهر به آنها اجازه نمیدهند به محل درگیری نزدیک شوند و از اتفاقات گزارش زنده تهیه کنند. استدلال آنها این بود که با به خطر انداختن خود میخواهند تصویری واقعی از رخدادهای جاری به مخاطبان ارائه دهند.
درست است که خبر باید مبتنی بر واقعیتها باشد اما نباید فراموش کرد که مخاطبان هرگز مایل نیستند خبری را دریافت کنند که به قیمت جان یک خبرنگار تهیه شده باشد. علاوه بر آن ما در زندگی روزمره خود از مقابل دهها حادثه و سوژه خبری میگذریم که یا آنها را نمیبینیم یا اینکه بیدقت از کنار آن میگذریم. بسیاری از این حوادث برای بییندگان عادی جنبه خبری ندارند ولی اگر خبرنگار به آن حوادث جان خبری بدهد مخاطبان به ارزش خبری آن حوادث پی می برند.
بصیرت خبری
برای یافتن سوژههای خبری، بصیرت خبرنگار نیز نقش مهمی دارد. گاهی اوقات جالبترین و قویترین سوژههای خبری را میتوان در کنفرانسهای خبری و گردهماییهایی که ارزش خبری ندارند پیدا کرد.
در انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۹۲، اظهارات یک مقام ایرانی موجب شد تا یک موضوع مرتبط به انتخابات ولی جالب توجه در صفحه آنلاین بیبیسی فارسی مطرح شود.
حرفهای احمد جنتی، دبیر شورای نگهبان، در نماز جمعه تهران که گفت “رئیسجمهور نمیتواند با بنز برود و بیاید”. برداشت بسیاری این بود که منظور دبیر شورای نگهبان اکبر هاشمی رفسنجانی، نامزد انتخابات ریاستجمهوری بوده که با بنز برای ثبتنام به وزارت کشور/داخله رفت. علی مطهری، نماینده مجلس ایران پاسخ داده بود که “فکر نمیکنم بنز آقای هاشمی رفسنجانی گرانتر از پژوی آقای جنتی باشد”. این اظهارات باعث شد تا مخاطبان بدانند سیاستمداران ایرانی چه ماشینی سوار میشوند.
برگزارکنندگان برخی از کنفرانسهای خبری، گاهی وقتها آنچه را که باید بگویند نمیگویند. وقتی میفهمید که در یک کنفرانس خبری سوالهایی هست که بیپاسخ مانده، بلافاصله برای دریافت پاسخ آنها دست به کار شوید. شاید چیزی که بهدست میآورید منجر به تولید بهترین گزارش خبری شود.