Take a fresh look at your lifestyle.

بهترین تنظیمات برای فیلمبرداری با دوربین DSLR

فیلمبرداری با دوربین‌های RED را فراموش کنید! دوربین‌های DSLR و بدون آینه جدید می‌توانند ویدئو‌های فوق العاده‌ای ضبط کنند. کیفیت ویدئو‌های این دوربین‌ها به قدری زیاد است که گاهی اوقات تشخیص آنها از فیلم‌هایی که با دوربین‌های فیلمبرداری حرفه‌ای گرفته می‌شود مشکل می‌شود. چیزی که در اینجا مهم است، تنظیمات دقیق آنها برای دستیابی به بهترین کیفیت خروجی است. پاسخ به این سوال که بهترین تنظیمات برای فیلمبرداری با دوربین های مختلف چیست، بخشی از همین مطلب است.

من در اینجا سعی دارم بهترین تنظیمات عمومی که می‌توانید روی دوربین‌تان انجام دهید تا یک کیفیت خروجی قابل قبول به دست آورید را برایتان تشریح می‌کنم. البته با این اشاره که برخی از این تنظیمات می‌توانند در موقعیت‌های خاص، متفاوت باشند که خوب … سعی می‌کنم آن موقعیت‌های خاص را هم توضیح دهم. پس در ادامه با من همراه باشید.

چرا یادگیری تنظیمات دستی دوربین‌ مهم است؟

خیلی از کاربران تازه‌کار، وقتی می‌خواهند برای اولین بار با دوربینشان شروع به کار کنند، فقط دوربین را روی حالت خودکار قرار می‌دهند و دکمه Rec یا ضبط را می‌زنند. دوربین در چین شرایطی براساس آنچه که از شرایط محیط و سوژه حدس می‌زند شروع به فیلمبرداری می‌کند. این همان تجربه‌ای است که اغلب کاربران از فیلمبرداری با دوربین گوشی‌های موبایلشان دارند. اما موضوع مهم اینجاست که دوربین‌ها تنظیمات بسیار مختلفی دارند.

اتفاقا خیلی وقت‌ها می‌بینیم که حالت خودکار در موبایل‌ها، نسبت به حالت خودکار در دوربین‌های واقعی خروجی بهتری دارد. دلیل این موضوع هم این است که موبایل‌ها معمولا برای کاربران تازه‌کار ساخته می‌شوند و نیاز به هوش مصنوعی و تنظیمات خودکار در آنها بسیار زیاد است. در حالی که اینطور تصور می‌شود که کسی که با یک دوربین DSLR یا بدون آینه کار می‌کند، باید تجربه و مهارت بیشتری برای فیلمبرداری با دوربین داشته باشد. بنابراین بهترین تنظیمات برای فیلمبرداری با دوربین معمولا در مد خودکار قرار ندارد و باید خودتان بهترین تنظیمات را در مد Manual یا دستی تنظیم کنید.

خوشبختانه به دلیل وجود نمایشگر و امکان بررسی بلافاصله ویدئو‌های ضبط شده با دوربین، می‌توانید تاثیر تک تک این تنظیمات را سریعا ببینید. به همین دلیل هم یادگیری آنها اصلا کار سختی نیست. باید سعی کنید، هر کدام را تک تک تغییر دهید و یک تکه فیلم کوتاه بگیرید و نتیجه را بررسی کنید. به همین سادگی می‌توانید عملکرد هر قسمت را یاد بگیرید و دست آخر همه آنها را در کنار هم استفاده کنید.

همینطور که پیش می‌روید، می‌بینید که خروجی ویدئو‌هایتان، آرام آرام، بهتر و بهتر می‌شود و به مرور در آنها حرفه‌ای می‌شوید. روند حرفه‌ای شدن در فیلمبرداری، بدون یادگیری تنظیمات دستی و مهارت در آنها، غیر ممکن است. اطمینان داشته باشید که یک فیلمبردار حرفه‌ای، به ناگهان حرفه‌ای نشده است و این روند برای همه دقیقا همینطور بوده است.

6 تنظیم مهم برای فیلمبرداری با دوربین‌ وجود دارد که من تک تک این تنظیمات را برایتان توضیح می‌دهم. در نهایت آنها را با هم ترکیب می‌کنیم.

1. بهترین تنظیمات سرعت فریم‌ها یا Frame Rate

اول ببینیم Frame Rate (فریم ریت) چیست؟

می‌دانیم که یک تکه ویدئو، ترکیبی از تعداد زیادی فریم‌ها یا عکس‌های پی‌درپی است که به دنبال هم و در زمان کوتاهی از جلوی چشم ما عبور می‌کنند. به این ترتیب، ما این عکس ها را به صورت یک تصویر ویدئویی متحرک درک می‌کنیم. مثل همان کارتون‌های کوچکی که کنار صفحات کتاب‌های درسی‌مان می‌کشیدیم و بعد آنها را متحرک می‌دیدیم.

در دوربین‌های فیلمبرداری، فارغ از اینکه با چه اندازه یا رزولوشنی فیلمبرداری می‌کنید، می‌توانید Frame Rate را هم تغییر دهید. یعنی مثلا فیلمبرداری شما با رزولوشن 1920×1080 پیکسل است. اما می‌تواند با فریم ریت 24 فریم بر ثانیه، یا 30 فریم بر ثانیه یا 60 فریم بر ثانیه و … ضبط شود. ما این سرعت را در دوربین‌های مختلف با عبارت frame per second یا fps می‌شناسیم.

مثلا در بررسی دوربین‌هایی که در دیجی آرکی منتشر می‌کنیم، می‌گویم که فلان دوربین می‌تواند با رزولوشن 4K و 30 fps فیلمبرداری کند و در صورتی که از رزولوشن 1920×1080 px استفاده کنید، می‌توانید با 60 fps فیلم بگیرید.
این گفته به این معنی است که اگر از رزولوشن 4K استفاده کنید، ویدئو‌های شما نهایتا می‌تواند در هر 1 ثانیه، شامل 30 صحنه پی‌درپی باشد. اما اگر از رزولوشن 1920×1080 استفاده کنید که اندازه آن تقریبا نصف 4K است، به این خاطر که رزولوشن یا کیفیت هر صحنه کمتر شده است، می‌توانید حداکثر 60 فریم بر ثانیه هم در هر ویدئو داشته باشید.

خیلی از افراد تصور می‌کنند که فریم ریت 24 و 25 و 30 عملا یکسان هستند!

در واقع یک جورهایی همینطور است. همه این فریم‌ریت‌ها، به عنوان ویدئو های معمولی محسوب می‌شوند. یعنی سرعت ابتدایی یا پایه در دوربین‌های فیلمبرداری همینقدر است و مقادیر بالاتر از اینها را سرعت های اسلوموشن می‌نامیم که کاربرد متفاوتی دارند.

اما به نظر من بهترین تنظیمات فریم ریت برای فیلمبرداری با دوربین های DSLR و بدون آینه، سرعت 24 فریم است. گاهی اوقات این سرعت را سرعت سینمایی هم می‌نامیم. شاید امروز اغلب دوربین‌ها دارای این سرعت باشند، اما تا همین چند سال پیش، اگر سرعت 24 فریم را روی دوربینی می‌دیدیم، آن را به عنوان یک “ویژگی مثبت” محسوب می‌کردیم!

سرعت 30 فریم بر ثانیه، با اینکه بیشتر از 24 فریم است، اما ویدئو‌های ان بیشتر شبیه به فیلم‌های تلویزیونی معمولی یا همان چیزی که با موبایل می‌گیرید است.
بنابراین برای اینکه ظاهر ویدئو‌هایتان متفاوت باشد، فارغ از اینکه با چه رزولوشنی کار می‌کنید، سعی کنید فریم ریت را روی 24 fps قرار دهید.

سرعت اسلوموشن چه کاربردی دارد؟

وقتی دوربین را روی فریم ریت 60 یا 120 قرار می‌دهید، شاید عملا تفاوتی روی دوربین‌تان نبینید. خیلی از دوربین‌ها، وقتی ویدئو‌های اسلوموشن ضبط می‌کنند، باز هم آن را با سرعت عادی به شما نشان می‌دهند و شما اینطور تصور می‌کنید که چیزی تغییر نکرده است.
اما نکته اینجاست که وقتی این ویدئو‌ها را با سرعت عادی که چشم می‌بیند (یعنی همان 24 یا 25 یا 30 فریم می‌بینید) تعداد فریم‌هایی که در هر ثانیه قرار است ببینید خیلی بیشتر می‌شود.
به این ترتیب، مثلا 120 فریم که در یک ثانیه ضبط شده است، طی 4 ثانیه (هر ثانیه 30 فریم) به شما نمایش داده می‌شود و آنچه که می‌بینید خیلی “کند تر” از حرکت‌های واقعی است. به همین خاطر هم می‌گویم که سرعت 120 fps، یک چهارم سرعت عادی یا 4X است.

استفاده از اسلوموشن‌های 2X و 4X و … تنها زمانی برایتان کاربرد دارد که بعدا نیاز دارید تا آن بخش از ویدئو‌ها را کند تر پخش کنید. بنابراین اگر نیازی به اسلوموشن کردن ویدئو‌ها ندارید، فریم ریت بالاتر، فقط به معنی حجم بیشتر ویدئو‌ها است و زودتر کارت حافظه‌تان را پر می‌کند، بدون اینکه تاثیر خاصی روی ویدئو‌هایتان بگذارد.

2. بهترین تنظیمات دیافراگم لنز دوربین برای فیلمبرداری

اول ببینیم تنظیمات دیافراگم چیست؟

دیافراگم یا Aperture تعیین می‌کند که دهانه ورودی لنز شما، چقدر نور وارد دوربین کند. هر چقدر دیافراگم را بیشتر ببندید، نور کمتری وارد دوربین می‌شود و هر چقدر آن را باز کنید، نوری که وارد دوربین می‌شود بیشتر می‌شود. اما تاثیر دیافراگم مهم‌تر از این است.
یکی از مزیت‌های فیلمبرداری با دوربین‌های عکاسی، امکان استفاده از حسگر بزرگ و دیافراگم‌های باز لنز‌های آنهاست. این کار باعث می‌شود تا عمق میدان تصویر کاهش پیدا کند. یعنی محدوده‌ای از تصویر که در داخل فوکوس قرار می‌گیرد کوتاه می‌شود و بخش‌های جلویی و عقبی سوژه محو می‌شوند.

حالا حتما می‌پرسید که چه وقت باید از عمق میدان کوچک استفاده کنیم؟

این همان کاری است که اغلب فیلمبرداران عروسی انجام می‌دهند. باز کردن دیافراگم و کم کردن عمق میدان باعث می‌شود تا توجه بیننده به سمت سوژه معطوف شود. دقیقا همین تکنیک را هم در اغلب نماهای بسته فیلم‌های سینمایی می‌بینید. به همین خاطر هم، تصاویر اینچنینی را قاب های سینمایی هم می‌نامند. اگر دقت کنید در صحنه‌های گفتگوی دو نفره یا چند نفره، فیلمبرداران سعی می‌کنند با جابه‌جا کردن فوکوس بین نفراتی که در حال صحبت کردن هستند، نگاه بیننده را به سمت آن بازیگر معطوف کنند.

کاربرد عمق میدان بلند در فیلمبرداری چیست؟

دقیقا مانند عکاسی، تصاویر منظره و طبیعت را با دیافراگم‌های بسته و عمق میدان بلند می‌گیرند. به این ترتیب بیننده می‌تواند هر انچه در کادر هست را با دقت کافی ببیند. ویدئو کلیپ‌هایی که از عروس و داماد‌ها در محیط‌های باز و طبیعت گرفته می‌شود، همگی همین شرایط را دارند. چون فیلمبرداران سعی می‌کنند زیبایی منظره‌ها را هم در کنار سوژه‌های اصلی شان به تصویر بکشند.

گاهی اوقات هم نور محیط خیلی زیاد است. مثلا فیلمبرداری در نور شدید خورشید، نیازمند استفاده از دیافراگم‌های بسته است و طبیعتا با بستن دیافراگم، عمق میدان هم افزایش می‌یابد. البته در اینجا روش‌های جالبی هم برای کاهش نور وجود دارد. یکی از این روش‌ها، استفاده از فیلتر‌های ND متغیر است. این فیلتر‌ها که اتفاقا انواع مختلفی از آنها را در فروشگاه تجهیزات عکاسی دیجی آرکی می‌بینید، مانند فیلتر‌های عادی روی لنز بسته می‌شوند و شما می‌توانید با آنها شدت نور محیط را کاهش دهید.

فیلتر ND متغیر را دست کم نگیرید

فیلتر‌های ND متغیر، دقیقا مانند یک دیافراگم ثانویه کار می‌کنند و بسته به مقدار نور می‌توانید آنها را تغییر دهید. در حالی که فیلتر‌های ND ثابت، به یک میزان ثابت می‌توانند نور را کاهش دهند و کارآیی کمتری دارند.

موقعیت دیگری که استفاده از دیافراگم بسته پیشنهاد می‌شود، هنگام فیلمبرداری از سوژه‌های متحرک است. اگرچه دوربین‌های جدید، امکان فوکوس پیوسته و قفل کردن فوکوس روی سوژه‌های متحرک را دارند، اما همچنان پیشنهاد می‌شود از دیافراگم‌های خیلی باز استفاده نکنید. قفل کردن فوکوس برخی اوقات خطا می‌دهد. یعنی برخی لحظات، مثلا فوکوس چشم یا صورت را گم می‌کند و روی لباس سوژه فوکوس می‌کند. اگر از دیافراگم‌های خیلی باز استفاده کنید، این کار باعث می‌شود تا در لحظاتی خاص، چهره سوژه ناگهان کمی محو شده و دوباره فوکوس شود. اگر روی فوکوس خیلی حساس هستید، بهتر است کمی دیافراگم را ببندید تا در چنین مواقعی، فوکوس را از دست ندهید.

3. بهترین تنظیمات سرعت شاتر دوربین برای فیلمبرداری

سرعت شاتر دوربین تعیین می‌کند که نور چقدر زمان دارد تا به حسگر برخورد کند. اگر سرعت شاتر را خیلی کم کنید، فیلمی که ضبط می‌کند حالت کند و کشیدگی پیدا می کند. تقریبا شبیه به اینکه روی قسمت‌های متحرک فیلم، فیلتر Motion Blur قرار دهید (Motion Blur در فتوشاپ، نوعی فیلتر است که باعث کشیدگی یا محوشدگی جهت دار عکس می‌شود)
حالا اگر سرعت شاتر را خیلی بالا ببرید، فیلم یک حالت پریشانی و تند پیدا می‌کند. راستش تعریف حالت آن کمی سخت است. شاید بهتر باشد خودتان سرعت شاتر را بالا ببرید و تاثیر آن را ببینید.

 

بهترین تنظیمات شاتر دوربین برای فیلمبرداری در موقعیت‌های خاص چیست؟

اگر می‌خواهید فیلم‌هایی که می‌گیرید حالت سینمایی داشته باشد، یک مقدار استاندارد و عمومی برای آن این است که سرعت شاتر را 2 برابر فریم ریت دوربین قرار دهید. مثلا اگر سرعت ضبط شما 24 فریم است، سرعت شاتر 1/50 تا 1/60 برای کار مناسب است. اگر از اسلوموشن 60 فریم استفاده می‌کنید، سرعت شاتر را 1/120 (یا همان 1/125) قرار دهید. اگر هم از سرعت‌های اسلوموشن 120 و بالاتر استفاده می‌کنید، باز هم به همین ترتیب، سرعت را 2 برابر کنید.

حالا متوجه شدید چرا در خیلی از دوربین‌ها، هنگام فیلمبرداری نمی‌توانید سرعت شاتر را روی مقادیر کمتر از 1/30 قرار دهید!

4. بهترین تنظیمات حساسیت دوربین برای فیلمبرداری

گزینه مهم بعدی، حساسیت دوربین یا ISO آن است. قبلا درباره حساسیت دوربین زیاد شنیده‌ایم. هرچقدر مقدار حساسیت را بالاتر ببرید، مقدار نور و مقدار نویز تصویر بیشتر می‌شود و هر چقدر آن را کم می‌کنید، این موضوع برعکس می‌شود و عکس تاریک‌تر می‌شود.
از آنجا که همه می‌خواهند تصاویری که می‌گیرند با کمترین نویز ثبت شود، سعی می‌کنند تا جایی که ممکن است، حساسیت را از مقدار پایه آن (که در اغلب دوربین‌ها ISO 100 است) بالاتر نبرند.

اما بهرحال همیشه هم نمی‌توان با دیافراگم کار کرد و می‌دانیم که مقدار دیافراگم به دلیل استفاده از لنز‌های مختلف، محدودیت زیادی دارد. خیلی از لنز‌ها دیافراگم‌های خیلی باز ندارند و برخلاف عکاسی، شما اصلا نمی‌توانید از سرعت‌های شاتر کمتر از 1/15 هم استفاده کنید. به همین دلیل هم حساسیت، یکی از تنظیمات مهم دوربین‌ها برای فیلمبرداری است.

اگر نور کم است، اول دیافراگم را روی باز‌ترین مقدار بگذارید و بعد شروع به بالا بردن حساسیت کنید.

حتی در دوربین‌های فول فریم جدید هم حساسیت بالاتر از ISO 1600 پیشنهاد نمی‌شود. اما در اغلب دوربین‌ها (خصوصا دوربین‌های رزولوشن بالا) پیشنهاد می‌شود که از حساسیت ISO 800 بالاتر نروید. توجه داشته باشد که این موضوع درباره دوربین‌های خاص مانند Sony A7S III کاملا متفاوت است و در مورد این دوربین‌ها محدودیت حداکثر ISO اعدادی بسیار بالاتر از دوربین‌های عادی است.

5. بهترین تنظیمات وایت بالانس دوربین برای فیلمبرداری

اهمیت وایت بالانس برای فیلم و عکس کاملا با هم متفاوت است. خیلی از عکاسان، از جمله خود من که همیشه از فایل عکس خام دوربینم استفاده می‌کنم، معمولا اهمیتی به وایت بالانس نمی‌دهند. چون اصولا وایت بالانس را بعدا می‌توان با دقت بسیار بالا در نرم‌افزارهای ویرایش عکس تغییر داد و تاثیر آن روی فایل خام کاملا منتفی است.

اما درباره ویدئو موضوع کاملا فرق دارد. در صورتی که رنگ فیلم در همان زمان ضبط اشتباه باشد، تصحیح آن و رساندن به یک رنگ نرمال و طبیعی، معمولا بسیار سخت و گاهی اوقات غیر ممکن است.

اگر در محیطی که فیلمبرداری می‌کنید، نورهای مصنوعی با رنگ زرد، قرمز، نارنجی و آبی، سفید یخی… روی رنگ محیط تاثیر می‌گذارد، بهتر است قبل از شروع فیلمبرداری، حتما با تنظیم وایت بالانس، تاثیر آن را خنثی کنید.

مقدار درجه وایت بالانس را با مقیاس کلوین می‌سنجند و این گزینه به شما امکان می‌دهد که فیلم را گرم‌تر یا سردتر از چیزی که دوربین می‌بیند ضبط کنید. به این ترتیب رنگ فیلم قبل از ضبط و ذخیره شدن روی حافظه، تصحیح می‌شود.

وایت بالانس خودکار یک شروع خوب است

اگر مطمئن نیستید که درجه کلوین دوربین چقدر باید تغییر کند، می‌توانید برای چند لحظه، وایت بالانس دوربین را روی حالت خودکار یا AWB قرار دهید و ببینید خود دوربین چه رنگی را برای تصحیح نور محیط پیشنهاد می‌دهد. از آنجا که چشم انسان مقادیر جزئی رنگ محیط را ناخودآگاه تصحیح می‌کند، این کار باعث می‌شود تا برای چند لحظه تفاوت رنگ تصویر را درک کنید و بفهمید که نور محیط الان گرم است یا سرد؟!

به عنوان مثال اگر چند دقیقه‌ای در اتاقی با نور سفید یخی بنشینید، به زودی چشمتان به رنگ محیط “عادت” می‌کند و دیگر سرد بودن رنگ را درک نمی‌کنید. اما دوربین شما این کار را نمی‌کند. اگر آن را روی حالت خودکار قرار دهید، بلافاصله تغییر رنگ دوربین را درک می‌کنید و می‌فهمید که دوربین پیشنهاد می‌دهد تنظیمات نور را به سمت گرم شدن ببرید. بعد دوباره تنظیمات دوربین را روی حالت Kelvin قرار داده و شروع به تصحیح رنگ کنید.

یک نقطه خوب برای شروع هم درجه کلوین 5200 تا 5500 است. این مقدار برای رنگ نور آفتاب طبیعی (یعنی نور روز، نه زمان طلوع یا غروب یا هوای ابری و نیمه ابری) است. بهتر است برای طبیعی شدن، رنگ فیلم را به چنین حالتی برسانید.

6. بهترین تنظیمات Picture Style یا Picture Profile و … برای فیلمبرداری

راستش را بخواهید Picture Style ها یا نام‌های دیگری که به این تنظیمات اطلاق می‌شود، یک نام کلی و عمومی نیستند. این مورد مربوط به تنظیمات دوربین کانن برای فیلمبرداری است و در دوربین‌های دیگر ممکن است نام دیگری داشته باشد. هر برندی، نام خود را برای این تنظیمات استفاده می‌کند. اما عملکرد همگی یکی است. اینها همگی تنظیماتی هستند که قبل از ذخیره شدن، روی فیلم اتفاق می‌افتند.

این تنظیمات شامل شارپنس، کنتراست، غلظت رنگ و تنالیته رنگ می‌شوند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.